پایگاه خبری الیمانیوز

به گزارش الیمانیوز شهرستان بهمئی به مرکزیت شهر لیکک با جمعیتی بیش از پنجاه هزار نفر در جنوبی ترین نقطه استان کهگیلویه و بویراحمد به عنوان یکی از محروم ترین نقاط استان شناخته می شود.

این شهرستان دارای منابع نفتی می باشد و بر اساس آمار وزارت نفت از ۷۰ حلقه چاه نفتی روزانه قریب به ۲۰۰ هزار بشکه نفت استخراج می شود ولی جزء محروم ترین شهرها از لحاظ وضعیت اشتغالزایی، زیرساختی و عمرانی، مبلمان شهری بوده است.

وضعیت خودکشی در این شهرستان به نسبت جمعیت آن بسیار بالا بوده است و هر ماه طبق خبرهای رسمی جوانانی دست به خودکشی می زنند در جدیدترین اقدام جوانی ۲۲ ساله دو روز قبل دست به خودکشی زد لازم به ذکر است که برادر این جوان ۸ ماه قبل نیز خودکشی کرده بود.

یاسین خرم پور دانشجوی دکتری جامعه شناسی بررسی مسائل اجتماعی ایران درباره چنین وضعیتی اظهار داشت: خودکشی یک پدیده اجتماعی است که از یکی از عوارض مهم عصر صنعتی بوده است هر چند برای تبیین آن می توان به ناهنجارها،اختلال های روانی و نابرابری های اجتماعی نیز اشاره کرد ولی به طور کلی خودکشی در بستر جامعه و واقعیت های اجتماعی و فرهنگی آن رخ می دهد.

وی درباره مشکلات تحقیق این پدیده در بهمئی اظهار داشت: نمی توان به طور دقیقی درباره انگیزه فرد خودکشی کرده به نتایج ملموسی دست یافت زیرا که اولا فرد خودکشی کرده در دسترس نیست ثانیاْ خانواده و اطرافیان فرد خودکشی کننده به دلایل سنتی و قبح اجتماعی این مساله معمولا همکاری نمی کنند همچنین در یک جامعه سنتی (مانند شهرستان بهمئی) با بافت قومی و عشیره ای پنهان نگه داشتن این مساله به علت تبعات اجتماعی برای آن خانواده، ضرورت پنهان شدن آن را دو چندان می کند.

وی به انواع خودکشی در جامعه مدرن اشاره کرد و بیان داشت: امیل دورکیم یکی از اندیشمندان جامعه شناسی است که تقسیم بندی جالبی درباره انواع خودکشی در جامعه مدرن انجام داد و در اینجا صرفا به ۲ نوع خودکشی می پردازم: ۱- خودکشی خودخواهانه: این نوع خودکشی در جوامعی که  فلسفه و سنت فردگرایی و خوداتکایی بر افراد حاکم باشد رخ می دهد در واقع چنین جوامعی به واسطه‌ی میزان کنترل اجتماعی بسیار کم، تضعیف همبستگی های اجتماعی و عدم تعلق عمیق به گروه های اجتماعی احساس بی پناهی و تنهایی در افراد را بیشتر می کند که این امر تمایل افراد به خودکشی را افزایش می دهد

در بهمئی بخصوص در نسل جدید شاهد نوعی فردگرایی جوانان هستیم  که علت آن بیشتر شکاف و انتظارات بین فرزندان و خانواده می باشد در واقع عدم شناخت نیازهای جوانان توسط خانواده، باعث فراری شدن آنها از این نهاد شده است این امر در بلند مدت منجر به فشارهای مضاعفی بر جوانان می شود و زمینه را برای خودکشی جوانان به علت عدم پاسخ نیازهای آنها از طرف فرهنگ حاکم و خانواده مهیا می کند

خودکشی دیگری که تا حدودی نیز تبیین کننده خودکشی های سریالی در بهمئی شده است در تحلیل دورکیم به عنوان خودکشی آنومیک یا نابهنجار نام دارد. در این نوع خودکشی هرگاه نظارتی که جامعه بر رفتارها و هنجارها دارد ضعیف یا حذف شود، حالت “بی هنجاری” یا “آنومیک”در جامعه به وجود می آید.

بی هنجاری از تضعیف وجدان اخلاقی ناشی می شود و عموما با بحران های بزرگ اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی همراه است در واقع بحران های اقتصادی چند سال اخیر موید این نظر می باشد. این بحران ها باعث ناامیدی اجتماعی نسبت به آینده و همچنین تمایل به خودکشی شده است.

همچنین برای تبیین خودکشی آنومیک در بهمئی می توان گفت که این نوع خودکشی ناشی از گذار جامعه از هنجارهای و ارزش های سنتی و نبود ارزش ها و هنجارهای تایید شده جدید است. در این شهرستان هنجارها و ارزش های پیشین  و سنتی جامعه سست شده‌اند، در حالی‌ که هنجارهای جدیدی جایگزین آن‌ها نگردیده است لذا افراد در یک وضعیت سیال به سرخواهند برد که معیار و ملاکی برای تعیین ارزش هایی که آنها را به جامعه وابسته کنند وجود ندارد، وقتی همبستگی و تعلق اجتماعی فرد  به جامعه کمتر شود، این امر بستر خودکشی را مهیا می کند.

به نظر می رسد در بهمئی وضعیت آنومیک حاکم می باشد ارزش‌ها و هنجارها سنتی سست شده‌اند و در بسیاری از موارد برای نسل جدید قابل پذیرش نیستند این در حالی است که هنجارها و چارچوب‌های جدیدی نیز برای شرایط فعلی تعریف نشده اند.

به طور کلی می توان گفت یکی از علت های افزایش خودکشی در بهمئی نبود همبستگی ها و پیوندهای اجتماعی است که افراد را نسبت به همدیگر وابسته کند این نوع وابستگی باعث می شود که فرد احساس انزوا، تنهایی و بی پنهایی نکند و میل به خودکشی را از طریق این همبستگی ها کمرنگ کند.